-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1391 23:57
ساعت برایت ایستاده و مکان برایت ثابت وقتی مرگ را ببینی و برگردی خنده ها برایت بی معنی گویی تازه آمدی به این خاک می خندند ...یاد گرفته ای با خنده ها باید خندید و با گریه ها باید گریه کرد در دلت اما به خنده شان می گریی و به گریه ها شان میخندی وقتی فریبت می دهند و باور می کنند قانعشان می کنی که فریب زده اند و بر ......
-
گونتر گراس
دوشنبه 21 فروردینماه سال 1391 23:39
چرا ساکت باقی ماندهام، ساکت برای این مدت طولانی چهچیزهایی آشکار است و ما آنها را به بازی جنگها کشاندهایم – جنگهایی که بازماندگاناش شدهایم جنگهایی که تنها ارجاعهایش بودهایم. این حرف حق است و پرخاشگران رسماً منع میکنند بگویی این حرف حق است و میخواهند مردم ایران را بهخاطرش محو کنند این حرف حق است و ماموری...
-
آنا آخماتووا
شنبه 19 فروردینماه سال 1391 00:59
خاطره ای در درونم است چون سنگی سپید درون چاهی سر ستیز با آن ندارم، توانش را نیز: برایم شادی است و اندوه. در چشمانم خیره شود اگر کسی آن را خواهد دید. غمگین تر از آنی خواهد شد که داستانی اندوه زا شنیده است. می دانم خدا انسان را بدل به شیئی می کنند، بی آنکه روح را از او برگیرند. تو نیز بدل به سنگی شده ای در درون من تا...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 7 فروردینماه سال 1391 12:57
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 14 مهرماه سال 1390 12:06
we miss and love you
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 12 مهرماه سال 1390 23:03
my god is it true can i see u please please wake up me
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 13 خردادماه سال 1390 18:18
دوران راهنمایی بود یا اوایل دبیرستان یادم هست معلم جغرافیمان پرسیده بود کسی میدند آب دریای اورمیه از کجا تامین میشود در همان دوران بود که یاد گرفته بودیم و گفتیم: -از ّآب باراند _دومی گفت از آب رودخانه ها _.... معلممان گفت :نه بچه ها دریای اورمیه در زیر چشمه هایی دارد همه متعجب ........؟؟؟؟؟؟؟ چشمه که برای آب های رود...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 24 بهمنماه سال 1389 14:17
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 19 شهریورماه سال 1389 15:44
انسانهای 2011 با این تمدن می خواهند قلم و کتاب به سوزان اند می گویند زمانی که ابراهیم نبی را در آتش انداختند تا بسوزد زنبوری در اطراف آتش پرواز می کرد و مدام به روی آتش تف می انداخت. ابراهیم نبی به او گفت: ای زنبور ، در این گیرو دار سوزاندن و سوختن دلیل و سود این کار تو چیست؟ زنبور پاسخ داد : ای نبی ، من از این می...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 14 مردادماه سال 1389 22:04
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 21 مهرماه سال 1388 14:11
تنها کردن باغبان، صوفی و فقیه و علوی را از همدیگر باغبانی چون نظر در باغ کرد دید چون دزدان به باغ خود سه مرد یک فقیه و یک شریف و صوفیی هر یکی شوخی بدی لایوفیی گفت با اینها مرا صد حجت است لیک جمعاند و جماعت قوت است بر نیایم یک تنه با سه نفر پس ببرمشان نخست از همدگر هر یکی را زان دگر تنها کنم چونک تنها شد سبالش برکنم...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 14 مهرماه سال 1388 22:37
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 6 مهرماه سال 1388 22:53
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 31 شهریورماه سال 1388 00:19
فرعون را بر خاک بیاندازید کاش موسی بر همه دعواهای ضعیف و شلاق های ظالم بود و ظالم را میکشت
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 شهریورماه سال 1388 01:24
فَبِأَیِّ آَلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 شهریورماه سال 1388 00:04
عیسی مریم به کوهی می گریخت شیر گویی خون او می خواست ریخت آن یکی در پی دوید و گفت : خیر در پیت کس نیست ، چه گریزی چو طیر با شتاب او آنچنان می تاخت جُفت کز شتاب خود ، جواب او نگفت یک دو میدان در پی عیسی براند پس به جِدِّ جِدّ عیسی را بخواند کز پی مرضاتِ حق یک لحظه بیست که مرا اندر گریزت مشکلیست از کی این سو می گریزی ای...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 5 شهریورماه سال 1388 15:39
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 14 مردادماه سال 1388 14:11
پدر خوانده ۴ با بازی جوپان دروغگو
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 18 تیرماه سال 1388 00:22
الله رب العالمین
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 10 تیرماه سال 1388 20:09
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 6 تیرماه سال 1388 20:37
گرگ مرگ
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 5 تیرماه سال 1388 17:29
-
Angel of Freedom
چهارشنبه 3 تیرماه سال 1388 00:12
"I told her, 'Neda, don't go,'" the Times quotes Golshad. "She said, 'Don't worry. It's just one bullet and it's over.'"
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 خردادماه سال 1388 11:11
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 19 خردادماه سال 1388 16:01
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 19 خردادماه سال 1388 14:34
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 خردادماه سال 1388 01:44
کاوه آهنگر دادخواهی کاوه در همین هنگام خروش و فریادی در بارگاه برخاست و مردی پریشان و دادخواه دست بر سر زنان پیش آمد و بی پروا فریاد برآورد که «ای شاه ستمگر، من کاوه ام، کاوه آهنگرم. عدل و داد تو کو؟ بخشندگی و رعیت نوازیت کجاست؟ اگر تو ستمگر نیستی چرا فرزندان مرا به خون می کشی؟ من هجده فرزند داشتم. همه را جز یک تن،...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 17 خردادماه سال 1388 16:30
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 17 خردادماه سال 1388 01:43
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 15 خردادماه سال 1388 22:48